از سرگیری فعالیت های سازمان دانشجویان:
اکران و تحلیل فیلم«نارنگیها»

به گزارش روابط عمومی جهاد دانشگاهی واحد اصفهان و به نقل از خبرگزاری ایکنا، فیلم «نارنگیها» به کارگردانی و نویسندگی «زازا اوروشادزه»، در سال ۲۰۱۳ ساخته شده و محصول مشترک گرجستان و استونی است. داستان فیلم به جنگ روسیه و گرجستان در اوایل دهه ۹۰ میلادی اشاره دارد و بر محور تقابل میان احمد (سرباز مسلمان چچنی) و نیکا (سرباز مسیحی گرجی) و تلاشهای انساندوستانه ایوو (پیرمرد استونیایی ساکن در منطقه) در مراقبت و پرستاری از این دو سرباز زخمی پیش میرود. فیلم نشان میدهد که اگرچه احمد و نیکا بهعنوان طرفین جنگ، در آغاز دشمن یکدیگر بودند، ولی بهتدریج این تقابل را کنار گذاشته و با یکدیگر همراه و همدل میشوند، هر چند در پایان، زمانی که نیکا، احمد را از چنگ نظامیان روس نجات میدهد، خودش به دست آنها کشته میشود.
محمدرضا رهبری، سرپرست معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی واحد اصفهان در آغاز این نشست، ضمن ابراز خوشحالی از اینکه نخستین فعالیت هنری سازمان دانشجویان پس از تعلیق به موجب کرونا، با شروع به کار گروه سینمایی این سازمان از سر گرفته شد که به سینما بهعنوان ابزاری برای اندیشیدن نگاه میکند و برنامه جدی برای خود تدوین کرده است، هدف از برگزاری این سلسله برنامهها را گفتوگو درباره سینما ذیل فعالیتهای سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی بیان کرد و گفت: اداره این سازمان و برنامهریزی و ایدهپردازی درباره آن بر عهده دانشجویان است و جهاد دانشگاهی این بستر و فرصت را برای آنها فراهم میکند، ضمن اینکه محدودیت موضوعی برای فعالیتهای این سازمان وجود ندارد و علاوه بر بخش هنری، در سایر بخشها نیز امکان فعالیت فراهم است.
وی افزود: مسئله دیگری که قصد داریم در این سلسله نشستها راجع به آن فکر کنیم، بحث اقتصاد فرهنگ است؛ اینکه دانشجویان در هر بخشی که مشغول فعالیت هستند، چگونه میتوانند با جامعه ارتباط صحیح برقرار کنند و تخصصی را که آموختهاند، بهکار بگیرند. جهاد دانشگاهی تلاش میکند تا پیونددهنده دانشجویان با بدنه جامعه باشد و زمینه آن را فراهم کند. لذا، دانشجویان را به حضور فعال در این سازمان دعوت میکنیم و مطمئن هستیم با حضور جوانان، به زودی اتفاقات فرهنگی ارزشمندی رخ میدهد.
فریدالدین رهبری، از دانشجویان شرکتکننده در این نشست نیز بیان کرد: با توجه به خلأ ایجاد شده بهدلیل شیوع کرونا و مهمتر از آن، فقدان مراکز فرهنگی و هنری که پاسخگوی نیازهای دانشجویان باشد، آنها به جایی برای همفکری، پیشبرد اهداف هنری و خلاقانه و حتی خلق و بازگشت به جامعه نیاز دارند. نشستهای «فهم سینما» میتواند باعث رشد متقابل برای شناخت عناصر مختلف سینما و حتی در مقام بالاتر، هنر و رابطهاش با جامعه و فلسفه بدون تکیه بر یک مدرس خاص و سیستم استادمحور باشد.
در ادامه نشست و پس از اکران فیلم، دانشجویان به بیان نظرات خود درباره آن پرداختند. مهرشاد مهراد مقدم، یکی از دانشجویان اظهار کرد: در سراسر فیلم، هیچ شخصیت زنی وجود ندارد و جهان فیلم کاملاً مردانه است، به جز قاب عکس ماری، نوه ایوو که همچون سایر اعضای خانواده وی اطلاعات زیادی درباره او در دسترس نیست. نکته دیگر اینکه، مرتب از شخصیت اصلی فیلم یعنی ایوو سؤال میشود که چرا با شروع جنگ، به استونی برنگشت و در نهایت نیز هیچ پاسخی داده نمیشود و این موضوع، مبهم باقی میماند.
وی افزود: یکسری بزنگاهها در فیلم وجود دارد که آن را برای درام پایانی آماده میکند، مثلاً ایوو، شخصیتی است که اصلاً نمیخندد و در سکانسی که میخندد، مارگوس و نیکا کشته میشوند. یا در سکانس دیگری که همه دور آتش نشسته و مشغول گفتوگو و خنده هستند، خانه مارگوس بمباران میشود و از بین میرود. در واقع، در پس هر خنده در فیلم، اتفاقی تکاندهنده رخ میدهد.
این دانشجو ادامه داد: روند تکاملی شخصیت احمد نیز به دور از کلیشه و همراه با تغییرات تدریجی بود که از نکات جالب توجه فیلم محسوب میشود و شخصیت اصلی نیز جذابیت فوقالعادهای دارد.
رها حاج رسولیها، یکی دیگر از دانشجویان نیز اظهار کرد: ابتدای فیلم، احمد با اشاره به صندوقهایی که ایوو میساخت، میپرسد آیا اینها برای بمب هستند و ایوو جواب میدهد که برای برداشت نارنگی ساخته شدهاند. این صندوقها در نهایت به وسیله بمباران از بین رفتند و در واقع، به صندوقی برای بمب تبدیل شدند. ایوو برای نارنگیها صندوق میساخت، ولی نارنگیها و صندوقها از بین رفتند و در نهایت، ایوو برای مارگوس و نیکا تابوت ساخت.
سعید سرهنگی، دانشجوی دیگر، فیلم را نمایش تضاد میان سازندگی و تخریب خواند و گفت: این سازندگی بود که عوامل تخریب را از هم جدا میکرد، یا به هم پیوند میداد و آنچه میتوانست جنگ را تا حدودی متوقف کند، برداشت نارنگیها بود. در واقع، قرار بود سربازان چچنی سه روز در آنجا اردو بزنند و به برداشت نارنگیها کمک کنند و این به معنای دست کشیدن از جنگ بود. در سکانسی هم که شخصیتها دور آتش نشسته بودند، یکی از اشتراکاتی که میان احمد و نیکا شکل گرفت، این بود که هر دو تصمیم گرفتند به مارگوس در برداشت نارنگیها کمک کنند. یعنی دو عامل تخریب بهواسطه نارنگیها باهم پیوند خوردند. اگر نارنگیها را جزو نمودهای سازندگی در نظر بگیریم، درواقع سازندگی از تخریب جلوگیری کرد.
وی افزود: باغ نارنگی به مارگوس تعلق دارد و وی بهنوعی نماینده طبیعت محسوب میشود و ایوو، نجار و سازنده و نماینده مصنوعات انسانی است، ولی تمام تخریبهایی که در اثر برخوردها و بمباران اتفاق افتاد، متوجه مارگوس بهعنوان نماینده طبیعت شد و ایوو بهعنوان نماینده مصنوعات انسانی، از تخریبها مصون ماند و با اینکه از احمد و نیکا در خانهاش مراقبت میکرد، گزندی متوجه او نشد. این دستهبندی مفهومی با نماهای فیلم نیز نشان داده شد.
امین انتظاری، یکی دیگر از حاضران در جلسه نیز بیان کرد: فیلم، دوگانهسازی نظامهای ایدئولوژیک را زیر سؤال میبرد، دوگانههایی مثل خوب و بد و حق و باطل که در تمام نزاعها به چشم میخورد و فیلم میخواهد بگوید این دوگانهها واقعیت ندارد و برساخته و جعلی است، همانطور که احمد و نیکا با اینکه از دو جبهه متفاوت هستند، هر دو میتوانند آدمهای خوبی باشند و اهداف انسانی را دنبال کنند.
فریدالدین رهبری نیز اظهار کرد: «نارنگیها» روایتی است انسانی و به دور از شلوغی که داستان ایوو، پیرمرد استونیایی را روایت میکند که در میانه جنگ گرجستان و روسیه در روستایی گرفتار شده است و از بازگشت به سرزمین خود سر باز میزند. تنها دوست او به غیر از مبارزان راهی جنگ، مارگوس است که باغ نارنگی دارد و ایوو برایش جعبه میسازد.
وی افزود: داستان با زخمی شدن دو مرد، احمد چچنی و نیکای گرجی و تصمیم ایوو برای مراقبت از هر دوی آنها سرعت میگیرد. این کشمکش و گره داستان به خوبی پرداخته میشود و از کلیشهها دوری میجوید. فیلم غالباً با دوربین روی دست روایت میشود و تقریباً همیشه در حرکت است و این حرکت و روان بودن داستان و به تبع آن، زندگی شخصیتها، ایده اصلی فیلم را که زندگی در جنگ و به سمت مرگ رفتن است، تقویت میکند.
این دانشجو تصریح کرد: فیلم با تقابل شاتهای زیبا و چشمنواز روستا و باغهای اطراف و تقابل آنها با خرابی جنگ، به انسان و نقش او در جنگ میتازد، ولی در عین حال بر مهربانی و نزدیکی قلبی انسانها، حتی دو سمت متخاصم نیز میپردازد و هزینه انسانی جنگ را نقد میکند. پایانبندی فیلم نیز بسیار ساده و سریع و مثل شروع فیلم اتفاق میافتد و مخاطب را با حسی از بیم و امید رها میکند.
نظر شما :